عـــــــشق ... یـــــنی بازیچه شدن قلب...

زندگی ابرهایی است با نام وفا  میریزد به جویی به نام صفا

میرود به رودی به نام عشق  میرسد به دریایی به نام وداع

بـــ ـــآ هَمــ ــه چیــ ــز کِــ ـــنآر آمــ ـــدَمـــ ــ....!

دَلــ ـــیــلِ ایــ ــלּ هَمِــه دیــ ـــوآنِــ ــگـ ــے ام.....

تَنـ ـــهــآ بـ ـــآوَرِ جُمــ ـــلِـه آخَـــ ـــر تُــ ــوسـتـ ـــ.....

چــ ــیزے بیـــنـ ــمآלּ نَــ ــبود.....!!!!

خدايا
بت بود ... بت شكن فرستادي ...
من اينروزها پر از بغضم ... بغض شكن هم داري؟

مــن

بــی‌ تــــو

در غریب‌ترین شهر عالمـــم . . .


بــی ‌مــن

تـــو در کجــای جهـانـــی

کــه نـیـسـتـی ؟ ! . . .

در خواب هم راحتم نمی گذارے ،
بی خبر می آیے ،
صدایم می کنے …
تا چشم باز میکنم ، باز نیستے !
 

بــا تَمــامِ مِـداد رَنـگـے های دُنیــا


به هـَـر زَبــانی کــه بـِدانــے یـا نــَــدانے


خـالــے اَز هَــر تـَشـبیـه وَ اِسـتــعاره وَ ایـــهـام


تَـنهـــا یـــک جـــُـــــمله بـَــرایـت خـواهـَـــم نــِـوشــت


دوسـتَت دارَم خـــاص تــَــریـن مـُـخـاطـَـب خــــاص دُنیـــــا

ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هــدیــه مـی دهنــد

لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــامـ شــد

دلـــــــــــم...!

گاهی چقدر دلم هوس شیطنت میکند...

از همان شیطنت هایی که حرف تو پشت بند آن باشد که بگویی:

مگه دستم بهت نرسه...

من مینویسم

و تو نمیخوانی!

اما

مخاطب که تو باشی...

مدیونم اگر ننویسم

هر چــﮧ میخواهیـد بگوییــد

از این پس میـخواهمـ خودم باشـــــم

بانوے آرامــش

دخــترے از تبــار خاک

از جنــس مرگــــ

در كودكی در كدام بازی

راهت ندادند...

كه امروز

اینقدر دیوانه وار

تشنه بازی كردن با آدم هایی؟؟؟

باورکن این روزا به غیر از من ،

چیزی تو رویاهات اضافی نیست !...

باید با قُرصام مهربون تر شم،

بعد از تو روزی دوتا کافی نیست . . .

من از تمام آسمان یک باران را میخواهم

ازتمام زمین یک خیابان را

واز تمام تو

یک دست که قفل شود در دست من

 می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !

از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “

فهمیدم

پای ” او ” در میان است  . .

حالم از كلمه ی "عزیزم" و "گلم" به هم میخوره...

مرا همان "ببین" صدا كن

بی ریایی شرف دارد به ریاكاری

 بَهــاے سَنگیـــنــے دادم

تــا فَهمـــیـدم

ڪـَســے را ڪـہ "قـَـصـد" مــانـدن نـَـدارد

بــایـد راهــے ڪـَــرد !

تازگیا هر کی

میگه

دوست دارم

خندم میگیره بی اراده میگم

تو دیگه چی میخوای!

بدترین حسه دنیا اینه که

بدونی کسی که دوسش داری

همون اندازه یکـــــــــــــــــی دیگه رو دوست داره !

بعضی وقتا دیگه عزیزمو جونمو قربونت برم جواب نمیده


باید دستاتو با حرص باز کنی و در حالی که دندوناتو فشار میدی بگی:


بیا بغلم کصافط لعنتی!

گاهے باید نباشے ...

تا بفهمے نبودنت واسہ ڪے مهمہ... ؟

اونوقتہ ڪہ مے فهمے باید همیشہ با ڪے باشے

کافه سرد است...

میز من....

میهمان میخواهد...

اگر تنهایی میهمان میز قلبم باش...

تا برایت تا آخر عمر میزبانی کنم..!!

آهای مرغ عشق...!

فخر نفروش...

معشوقه ی توهم به لطف قفس،

وفادار مانده

دستهــ ـایم را محکمتر بگیـر

من هنوز هم نمیخواهـ ـمـ

تورا...

به دستِ خاطرات بسپارمـ...

شعری خواهم سرود بر وزن تو
که تمام مصرع هایش ، هم قافیه باشد با چشمانت . . .

عشق فقط رمانتیک بودن
روشن کردن شمع سر میز شام و دست در دست هم قدم زدن نیست !
در واقع عشق حقیقی یعنی : یک عمر همدلی ، تعهد و اعتماد !

عشق یعنی برهنگی دو احساس پاک ، نه برهنگی تن !